دیدگاهها و نظریههای مربوط به پیروزی انقلاب اسلامی
دیدگاهها و نظریههای مربوط به پیروزی انقلاب اسلامی
دربارة علل اصلی پیروزی انقلاب، بین اندیشمندان این رشته و نیروهای درگیر در انقلاب، اتفاق نظر وجود ندارد. انقلاب اسلامی پدیدهای بود که به دلیل پیچیدگیها و خصوصیات ویژهاش (رهبری مذهبی،([1]) سرعت وقایع، زودرس بودن پیروزی و فائق آمدن مردمی بیسلاح بر رژیمی مسلح و بهرهمند از حمایت خارجی) برداشتهای متفاوتی را پذیرا شد. هر یک از دیدگاههای پنجگانه زیر،([2]) ضمن پذیرش وجود عوامل مختلف در انقلاب ایران، بر یک عامل به عنوان عامل اصلی تأکید میکنند :
1. فرضیة توطئه
وقوع انقلاب اسلامی در سال 1357، برای صاحبنظران داخلی و خارجی و نیروهایی که در انقلاب نقش داشتند، امری شگفتآور و نامنتظره مینمود. بر این اساس، گروهی پیروزی انقلاب را با اتکا بر فرضیة توطئه تحلیل کردهاند. طیفی از سلطنت طلابها تا مارکسیستها در شمار طرفداران این نظریه جای دارند :
الف) گروهی معتقدند غرب میخواست شاه را، به سبب نقش کلیدیاش در افزایش قیمت نفت اوپک در نیمه اول دهة 1350، تنبیه کند.
ب) در باور گروهی دیگر، ایران در سالهای آخر عمر حکومت پهلوی، شتابان به سمت توسعة اقتصادی و صنعتی شدن گام بر میداشت. غربیها، به سبب حسادت و در خطر دیدن بازارهای خود در صورت ورود فرآوردههای صنعتی، معدنی و کشاورزی ایران به بازارهای بینالمللی، نقشة توطئه علیه شاه را طراحی کردند. شاه، در کتاب پاسخ به تاریخ، به هر دو برداشت فوق اشاره میکند.
ج) برخی برآنند که غریبان با هدف نابود ساختن ذخایر ارزی ایران و کشورهای نفتخیز عربی ـ که در بانکهای غربی سپردههای کلان اندوخته بودند ـ انقلاب ایران را پدید آورند. استدلال این گروه آن است که ذخایر پولی ایران و کشورهای حوزه خلیج فارس ـ که به دنبال افزایش ناگهانی بهای نفت افزایش یافته بود ـ میتوانست برا سیستم پولی غرب مخاطره آمیز باشد. اگر صاحبان آنها تصمیم میگرفتند یکباره سپردههایشان را از بانکهای غربی بیروه بکشند، نظام مالی غرب فلج میشد. در این موقعیت، غرب با خلق انقلاب ایران و سپس جنگ ایران و عراق، ذخایر ارزی آنها و حامیانشان را در مسیر خرید اسلحه و مهمات به کار انداخت و با کاهش آن خطر احتمالی را از میان برد.
د) گروهی دیگر، انگیزة غرب برای سقوط شاه را در توان نظامی ایران و هراس غرب از طرحهای بلند پروازانة شاه جستوجو میکنند.
ﻫ) مارکسیستهای ایرانی به شیوهای دیگر به نظریة توطئه توسط جستهاند. در نظر آنها تضادهای درونی رژیم در سالهای آخر عمرش، شرایط ذهنی و عینی انقلاب را فراهم آورده بود و کشور میرفت تا پذیرای یک انقلاب کمونیستی شود. در این موقعیت، امپریالیسم آمریکا دخالت کرد و با توطئهچینی، انقلاب اسلامی را پدید آورد تا از تولد انقلاب کمونیستی و ظهور جنبشهای انقلابی کارگری جلوگیری کند.([3])
2. نظریة اقتصادی
پیشینة نظری تأثیر اقتصاد بر دگرگونیهای اجتماعی و سیاسی، با جامعهشناسی مارکسیستی آغاز شد. به گمان مارکس، انقلابها محصول تعارض طبقاتیاند و از آنجا که منافع پرولتار یا با منافع طبقة بورژوا تعارض دارد، انقلابها در جوامع مدرن، گریز ناپذیرند. مارکس، براساس بینش جبرگرایانه در فلسفة تاریخ، کلیة جوامع را در حال گذار به سوی نظام اشتراکی میدانست. در آن نظام، جمیع صور بهرهکشی و نظام دولت از میان خواهد رفت؛ هرکس به اندازة تواناییاش کار میکند و به اندازة نیازش بهرهمند میشود.
به نظر چریکهای فدایی خلق، انقلاب زمانی آغاز شد که شهرداری در صدد خراب کردن خانههای خارج از محدوده و بدون مجوز تهران(در سال 1356) برآمد. از دیدگاه آنها، اینگونه اعمال، بازتاب بحران عمومی اردوگاه امپریالیستی بود. حزب توده نیز به وخامت اوضاع اقتصادی ایران و واکنش زحمتکشان در قبال آن، به عنوان معلول بحران سرمایهداری جهانی، اشاره میکند. حزب کارگران سوسیالیست ـ که گرایشهای مائوئیستی داشت ـ بحران سرمایهداری را سبب ظهور انقلاب در جوامع روستایی و دهقانان میدانست. به نظر این گروه، رکود بینالمللی سرمایهداری، بحران اقتصادی و تورم 30درصدی و خرید کالاهای وارداتی را به ایران قبل از انقلاب تحمیل کرد. از سوی دیگر، در تحلیل پارهای از نویسندگان غیرمارکسیست، مانند ریچارد کاتم و فرد هالیدی، غفلت از عوامل غیراقتصادی، دیده میشود.
3. نظریة مدرنیزاسیون
طبق این نظریه، برنامههای مدرنیزه کردن ایران توسط شاه از دهههای 40 به بعد، به دلیل شتابزدگی و عدم سازگاری با فرهنگ سنتی جامعه، تعارضهایی در پی داشت و سرانجام اسباب تغییر رژیم را فراهم آورد. این نظریه ـ که در کتاب ریشههای انقلاب ایران اثر نیکی کدی مشاهده میشود ـ بر دو پیشفرض استوار است : نخست آنکه شاه در صدد مدرنیزه کردن ایران بود؛ و دوم آنکه گروههای سنتی و مذهبیتر مردم ایران، مخالف برنامههای مدرنیزاسیون مورد نظر شاه بودند. همایون کاتوزیان در کتاب اقتصاد سیاسی ایران، سالهای 57ـ1340 را سالهای استبداد نفتی میداند و به ظهور پدیدة «شبه تجدد» در این دوران اشاره میکند که با فرهنگ، سنت و ارزشهای مورد نظر ایرانیان تعارض داشت. اسکاچپل نیز، هرچند به عواملی همچون اسلامزدایی و استبداد شاه ـ که مبنای دو نظریة آتی است ـ اشاره میکند، انقلاب را نتیجة رشد سریع و روبنایی اقتصاد و افول توسعة سیاسی میداند(نظریة توسعة ناموزون).
4. نظریة مذهب
گروهی، ضمن پذیرش دخالت عوامل مختلف در تکوین انقلاب اسلامی، اسلامخواهی مردم و اسلامزدایی شاه را عامل اصلی آن میدانند.([4]) براین اساس، استبداد شاهی معلول مخالفت او با مذهب بود و به تنهایی نمیتواند عامل اصلی انقلاب اسلامی معرفی گردد، چنانکه عواملی مانند مدرنیزاسیون و فضای باز سیاسی سال 1356 نیز تنها شتابدهندة تحقق انقلاب شمرده میشود. بر این اساس، قیام امام خمینی(ره) در آغاز دهة 40، نقطة آغاز انقلاب است.
اموری مانند حذف قید اسلام و قسم به قرآن در شرایط کاندیداهای انجمنهای ایالتی و ولایتی، مخالفت با روحانیت و تغییر تاریخ هجری به تاریخ شاهنشاهی، مظاهر سیاست اسلامزدایی شاه به شمار میآید.([5])
5. نظریة استبداد
این دیدگاه ـ که میتواند در حوزة نظریة توسعة نامتوازن قرار گیرد ـ چنان باور دارد که به رغم ظهور نمادهای توسعه و پیشرفتهای اقتصادی در ایران، ساختار سیاسی قدرت دگرگون نشد و چندان با سلطنت مستبدانة ناصرالدین شاه تفاوت نداشت.([6]) انقلاب اسلامی حرکتی برای زیر و رو کردن آن ساختار کهنه و در انداختن طرحی نو در راستای توسعة سیاسی بود. بر اساس این نظریه، آغاز انقلاب اسلامی را باید در کودتای 28 مرداد 1332 جستوجو کرد. افزون بر پنج دیدگاه فوق، احتمال طرح نظریههای تلفیقی و بینابینی نیز وجود دارد.([7])
توجه و دقت در این دیدگاهها و نظریهها میتواند در مطالعة چرایی و چگونگی انقلاب اسلامی سودمند افتد.
[1]ـ در این زمینه رک : حاتم قادری، «موقعیت سرحدی امام خمینی»، امام خمینی و حکومت اسلامی، ج8 و روحانیت؛ اجتهاد و دولت، صص315-237 .
[2]ـ استفاده از این تقسیمبندی صرفاً به منظور فهم بهتر نظریههای مربوط به انقلاب اسلامی است، هرچند مبنای علمی خاصی، جز استقرا، بر آن حاکم نیست.
[3]ـ برای آشنایی با انتقادات وارد بر این نظریه، به پاورقی ص143 همین کتاب رجوع کنید.
[4]ـ رک: عمید زنجانی، انقلاب اسلامی ایران و ریشههای آن، ص572 و منوچهر محمدی، تحلیلی بر انقلاب اسلامی، ص88 .
[5]ـ رک : سید حمید روحانی، نهضت امام خمینی، ج3 ، صص1011ـ839 .
[6]ـ رک : زیباکلام، پیشین، ص92 .
[7]ـ رک : سید صادق حقیقت، علل و عوامل پیروزی انقلاب اسلامی.